سید امیر حسینی نایب رییس و دبیرکل پیشین کمیته ملی المپیک ایران| مصطفی داوودی با بیش از چند دهه سابقه مدیریت ورزش کشور در فضایی مملو از سکوت از فدراسیون ناشنوایان رفت اما او که بود و در قیاس با کدامین چهره ها باید در قبال فرجامش به قضاوت نشست. داوودی از مربیان خوش نام و متدین ورزش در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود و در مدارس اسلامی علوی و کمال اشتغال داشت که سابقه آشنایی اش با شهید رجایی از فعالیتهای آموزشی اش در همین مدارس اسلامی در دوران ستم شاهی ریشه گرفته بود.
او پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از حضور در مشاغل مدیریتی ریاست سازمان تربیت بدنی، کمیته ملی المپیک و فدراسیون ناشنوایان هیچ گاه از حرفه مقدس معلمی ورزش دور نشد، به طوری که هم اکنون نیز علی رغم سالخوردگی به عنوان معلم ورزش در مدارس فعالیت دارد و این دلمشغولی شیرین را همچنان همراه خویش ساخته است. تقدیر اینچنین بود که در هفته معلم به خدمات ارزنده مدیریتی این معلم در ورزش در دوران آقای سعیدلو خاتمه داده شود که این اتفاق مطلوبی نبود زیرا در تمام دوره های مدیریتی سازمان تربیت بدنی و ریاست آقایان مهندس سید اسماعیل داودی شمسی، احمد درگاهی، دکتر حسن غفوری فرد، مهندس سید مصطفی هاشمی طبا، مهندس محسن مهرعلیزاده، مهندس علی آبادی، حاج مصطفی داوودی از احترام ویژه برخوردار بود و از تجارب ایشان در فدراسیون ناشنوایان به نحو موثر استفاده می شد.
حاج مصطفی داودی در سال 1358 توسط مرحوم شهید رجایی برای همکاری در ورزش آموزش و پرورش دعوت شد و به عنوان معاون نخست وزیر و رئیس سازمان تربیت بدنی در سال 1359 منصوب شد. او در سالهای پرفراز و نشیب اولیه پیروزی انقلاب اسلامی ایران که فضایی مملو از تندروی و کندروهای ویژه فضای انقلابی بود و شرایط بسیار سختی گره خورده بود، ابتداً مسئولیت سازمان تربیت بدنی و سپس در سال 1360 ریاست کمیته ملی المپیک را عهده دار شد.
در آن سالها تقابل شدیدی میان سازمان تربیت بدنی، صدا و سیما و دیگر رسانهها همچون کیهان ورزشی و دنیای ورزش وجود داشت که برخی تندروهای نیروهای انقلابی و مطالبات و خواسته های ارزشی و تقابل ویژه اینها با هم، برای افزایش این انتقادات مزید بر علت شده بود. تعلیق کمیته ملی المپیک، عدم پوشش رویدادهای ورزشی توسط صداوسیما، حضور نسل جدیدی از جوانان کم تجربه انقلابی در ورزش و وقوع جنگ تحمیلی و تحریم بازیهای المپیک مسکو از سوی ایران از جمله مسائل مبتلابه ورزش در این دوران بود.
در سال های 1359 تا 1362 که داوودی در مدیریت سازمان تربیت بدنی خدمت کرد، علی رغم دلگیری بسیاری از دوستان و هم دوره های قدیمش که انتظارات خاصی را از ایشان داشتند، فضای آن زمان اجازه استفاده از نیروهای ورزشی باتجربه قبل از انقلاب را ایجاب نمی کرد و به همین دلیل در این دوران نسل جدیدی از نیروهای متدین، انقلابی و تحصیل کرده ورزش که عمدتاً فارغ التحصیلان مدرسه عالی ورزش بودند، در بخش های مختلف مدیریتی ورزش کشور جذب شدند و بسیاری از آنها منشا خدمات ارزنده ای در دوران دفاع مقدس وپس از آن در ورزش کشور شده اند.
از جمله این گروه میتوان به محمد مایلی کهن، دکتر سید محمد حسین رضوی، دکتر سید نصرالله سجادی، دکتر خلیل خیام باشی، احمد درگاهی، دکتر عباسعلی گائنی، دکتر مهرزاد حمیدی، دکتر جابری مقدم، زنده یاد محمد شاه حسینی، دکتر محمود گودرزی، زنده یاد دکتر سید محمد خرمی، ایرج صفری، مصطفی بیابانی، مراد علی شیرانی، شهید مرغوب کار، علی محمد مرتضوی، حجت الله خطیب، دکتر جابری مقدم، دکتر رضا قراخانلو، محمدرضا پهلوان، داورزنی، محمود خسروی وفا، رضا عموزاده خلیلی، رضا صنیعی، سیروس عالمی، زنده یاد مجید پزنده، سرکار خانم دکتر طاهریان، خانم لامعی و ده ها مدیر دیگر اشاره کرد که عمدتاً در صحنه ورزش منشاء اثرات مثبت بودهاند.
در دوران مدیریت حاج مصطفی با اجرای طرح یکپارچگی ورزش، همکاری بسیار نزدیک و گسترده ای با آموزش و پرورش صورت پذیرفت و در عین حال کلیه امکانات بخش تربیت بدنی در اختیار آموزش و پرورش قرار گرفت. در آن سال ها سازمان تربیت بدنی که یک سازمان خدماتی بود و بیش از 97 درصد نیروهای آن را کارکنان زیردیپلم تشکیل میداد، با استفاده از مسئولان تربیت بدنی مناطق آموزش و پرورش فضایی متفاوت پیدا کرد و امکانات ورزشی سازمان تربیت بدنی و نیروی انسانی آموزش و پرورش به خوبی در جهت پیشبرد اهداف ورزش کشور به کار گرفته شد و در مقابل نیز امکانات سازمان تربیت بدنی به طور کامل در اختیار مدارس قرار گرفت. اجرای طرح 37 ساله و حضور ورزشکاران زیر 27 سال در تیم های ملی مورد استفاده واقع شد. سید ما حاج مصطفی داوودی گفت طرح 27 ساله ها برای جوانگرایی در ورزش کشور ضروری بود.
حاج مصطفی پس از ریاست سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک، در سال 62 توسط مهندس سید اسماعیل داوودی شمسی به ریاست فدراسیون ناشنوایان منصوب شد و دوره ای طولانی را در مدیریت این حوزه سپری کرد. در آن سال ها که فدراسیون های ورزشی عموماً از جهت سازمان، تشکیلات و سخت افزار، در مضیقه شدیدی به سر می بردند و به اصطلاح به عنوان “فدراسیون های کیفی” معروف بودند، با حضور داوودی در فدراسیون ناشنوایان، این مجموعه دارای سازمان مناسب و کلاس های آموزشی و تمرینی شد و به جهت حرمت و پیشکسوتی و جایگاه ویژه او به عنوان پدر شهید، توانست حضور موثرتری در این مجموعه داشته باشد و با این رویه در مسابقات و المپیادهای ناشنوایان توفیق کسب ده ها مدال در رشته های مختلف نصیب مدیریت وی و پرویز سیروس پور شد اما در این دوران نیز تجربیاتش در مدیریت ورزش بلااستفاده مانده بود.
دوستانش در این ایام که همزمان با دولت سازندگی بود، به شوخی به او عنوان میکردند”حاج آقا زمانی که در سازمان ورزش بودی حرف گوش نمی کردی و حال در جایی مدیریت میکنی که دیگران حرفت را گوش نمیکنند.” و داوودی به شوخی پاسخ میداد: “تازه شده ام، مثل هیات دولت!” او میگفت من کار را با دلم انجام میدهم و بایستی با دل و از صمیم قلب برای جامعه و اعتلای نظام مقدس خدمت کرد. با این حال برخلاف دوران ریاست درگاهی، داوودی شمسی، غفوری فرد، هاشمی طبا، مهرعلیزاده و علی آبادی در سازمان تربیت بدنی، در روزهای اخیر با کنارگذاشتن حاج مصطفی داودی از بدنه ورزش، یک مدیر با تجربه، پیشکسوت، متدین و معتقد و از یاران شهید رجایی را به سادگی از دست داد، که جای تاسف دارد.
در اینجا مطلوب نظر است که این اتفاق را با چگونگی تجلیل و حفظ حرمت مدیران توسط کمیته بین المللی المپیک بزرگ ترین سازمان ورزش جهان ملاحظه نماییم، از مدیران باتجربهاش قیاسی کوتاه کرد. سامارانش پس از 21 سال مدیریت در سطح اول ورزش جهان و تاثیرات شگرفی که بر جنبش المپیک داشت، برای سالهای پایانی عمرش راهی خانه سالمندان نشد. روزهای سرشار از تجربه او کافی بود تا پس از آنکه به جهت کهولت سن در 80 سالگی کرسی ریاست کمیته بین المللی المپیک را به ژاگ روگ تحویل داد، این بار پس از تجلیل فراوان و ساخت تندیس و مجسمههای از او، به عنوان رئیس افتخاری کمیته بین المللی المپیک منصوب شود و تا زمان فوتش که 9 سال پس از این انتصاب بود، همواره اثربخشی نسبی در سطح اول ورزش دنیا داشته باشد و این نه تنها حفظ سرمایه که قدرشناسی آن را مشخص میسازد که تا پس از مرگ نیز ادامه میباد و چندین هزار تن در تشییع جنازه باشکوه چنین مردی حضور مییابند.
در چنین شرایطی پس از برخوردهای ناشایست با محمد علی آبادی به عنوان رئیس فعلی کمیته ملی المپیک که در سطح بین الملل نماینده ورزش ایران است، و مشکلاتی برای کمیته ملی المپیک و آکادمی ملی المپیک ایجاد که در رسانه ها منعکس شد. این بار سازمان تربیت بدنی یکی از پیشکسوتان مدیریت در این سازمان ورزش را به کناری نهاد و این امر نشان می دهد در دستگاه ورزش مدیریت احساسی بیشتر حاکم است، تا نظر مشاوران آگاه و باتجربه و این اتفاق خوبی برای ورزش نیست.
انتظار این است سازمان ورزش حرمت پیشکسوتان و مدیران خود را بیش از این پاس دارد و همانگونه که دیگر کشورها و در سطح بینالملل برای مدیران باسابقه ورزشی، ارزش و اعتبار ویژهای قائل میشوند، در ایران نیز چنین رویهای حاکم شود و مدیرانی با چندین دهه سابقه فعالیت در سطوح مختلف ورزش، در سکوت کامل ورزش را ترک نکنند و چشمها و گوشها بر روی تجارب ارزشمندشان بسته شود و سال خوردگی ایشان در فراموشی و قدرناشناسی زحماتشان سپری نشود که در صورت وقوع، دیگر نسلهای آتی با مشاهده چنین وقایعی انگیزهای برای سالها مجاهدت مداوم در ورزش با حفظ سلامت اخلاقی و مالی نخواهد دشت.